سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زراعت و اصلاح نباتات


زراعت و اصلاح نباتات

الهه
دانشجوی کارشناسی ارشد رشته زراعت و اصلاح نباتات هستم امیدوارم از سایت من خوشتان بیاید هر چند شاید دارای نقص های باشد ولی با نظر دادن شما امیدوارم بتوانم این نقص را اصلاح کنم دو چیز را هرگز فراموش نکن : 1) خدا را 2) مر گ را دوچیز راهمواره فراموش کن : 1) کسی به تو بدی کرد 2) به کسی خوبی کردی
وضعیت من در یاهـو

73تعداد بازدید روزانه

   احتمال و پیش بینی

به نظر میرسد که در اندیشیدن راجع به علم وراست نوین مرتکب دو خطای توأمان شده ایم، دل واپسی مفرط زود هنگام و نگرانی بسیار اندک دیرهنگام. طی دهها سال، دا نشمندان و تاریخ نگاران علم که گاهی اوقات تمیز دادن شان از هم دشوار است پیدایش مهندسی ژنتیک را پیش بینی کرده اند،

 البته برخی با هراس و بیزاری، و برخی با خوشحالی توأم با امیدواری. اما زمانیکه پیشرفت تدریجی تغییرات تکنولوژیکی به شگرفی رویاها و به هولناکی کابوسها به نظر نمی رسند، ما به سهولت به تواناییهای نوینمان خو می گیریم و انها را باور میکنیم.

این تحولات ژرف بسیار زود کسل کننده می نمایند، چرا که ما آنها را در مقابل جهانی می سنجیم که آرزو داشتیم به جای جهان واقعی کنونی یمان می بود. پیشرفتهای تکنولولوژیکی ما_که شامل بر آنهایی میشود که مستلزم مهمتر پنداشتن حدود اخلاقی موجود هستند_خیلی زود ناکارامد به نظر میرسند، چون که میل و آرزوی بشر برای کنترل مطلق جهان و سعادت و خوشبختی کامل سیری ناپذیر رست.

البته، گاهی با مشکل بر عکس مواجه میشویم:دانشمندان اطمینان میدهند که تحول امروز به کابوس فردا منتهی نخواهد شد. آنها اظهار میکنند که انچه ما میخواهیم(مانند درمان بیماریها)در افق دوردست آینده امکان پذیر خواهد بود، اما آنچه از آن بیم داریم (مانند تولید مثل مصنوعی انسان)از نظر تکنولوژیکی غیر ممکن است. فرایند تولید مثل مصنوعی(غیر جنسی) انسان، براستی با افشای خطرات قبل و پس از مسائل پیش بینی شده، آموزنده و سودمند به نظر میرسد. بنابر این اجازه دهید که گریز تاریخی مختصری به گذشته بزنیم، البته گریزی که دارای هدفی خاص است.

در سال 1970، هنگامی که نخستین نوجنین های انسای در خارج بدن انسان تولید شدند، بسیاری از منتقدان لقاح مصنوعی و تولید مثل غیر جنسی انسان به وسیله ی مهندسی ژنتیک را برابر با پیشرفت زمینه ی بارداری انسان تلقی کردند. جیمز واتسن، در حضور کنگره ی ایالات متحده در سال 1971 اظهار داشت که اکنون ما باید قبل از اینکه خیلی دیر شود قوانینی را در رابطه با مسأله ی تولید مثل مصنوعی به تصویب برسانیم. احتمالاًدر یک مفهوم، پیش گویی ها درست بودند:حتی اگر تولید مثل مصنوعی انسان با همان سرعتی که آنها انتظارش را داشتند اتفاق نمی افتاد، با این حال در آینده، واحتمالاً در آینده ی بسیار نزدیک رخ خواهد داد. اما چون ما حتی بیشتر از آن موقع نگران تولید مثل مصنوعی انسان بودیم، کودکانی که از طریق لقاح مصنوعی تولد می یافتند خیلی زود بی روح به نظر می رسیدند، از یک از یک طرف چون کاملاً شبیه کودمان معمولی نبودند و از طرف دیگر چون کودکان طبیعی خود همچون موهبتی الهی محسوب می شدند. ما راجع به اعجاب و بیگانگی حیات یافتن بشر در آزمایشگاه، نظاره کردن بنیاد انسانیمان با چشمان بشری، تعلیق حیات انسان تولد یافته در یخچال، و تفکیک هرچه بیشتر تولید مثل از رابطه ی جنسی، به فراوانی به تأمل پرداختیم. مطمئناً، لقاح مصنوعی برای بسیاری از زوج های نازا موهبتی بس بزرگ بوده است. این فرایند پاسخی بوده به گریه ی "حنّا "و به آرزوی وافر شمار زیادی از افراد و زوجها برای داشتن کودکی از گوشت و خون خود. اما لقاح مصنوعی امید عجیب تازه ای را نیز آفریده است، از این قرار که امکان نوینی را فراهم آورده تا از آن طریق به زوج دیگری امکان بچه دار شدن بدهیم _احتمالاً میگویید، این کودک از گوشت من نیست_و نیز امکان برگزیدن جنینهای انسان برای زندکی و مرگ بر اساس خصوصیات ژنتیکی آنها را در پی داشته است. ولی این پرسش غم انگیز را نیز برایمان به ارمغان آورده است که ما چه دینی نسبت به هزاران جنینی که اکنون در یخچالها باقی میمانند به گردن داریم _مسأله ی غامضی که هیچ پاسخ اخلاقی قانع کننده ای ندارد.

لیکن این تنها بخش اول داستان تولید مثل مصنوعی انسان است. حالا، به سرعت به سال1980 برویم. در آن موقع، لقاح مصنوعی انسان به امری عادی و طبیعی بدل شده بود. حال آنکه بسیاری از دانشمندان پیشتاز عرصه ی علم به جهانیان اطمینان دادند که پستانداران هرگز نمیتوانند از طریق مصنوعی و غیر جنسی تولد یابند. ایان ویلموت و گروه تحقیقاتیش در اسکاتلند با تولد "دالی " در سال1996 به همه ی انها اثبات کردند که سخت در اشتباهند، و به نظر می رسد که اکنون با تولید مثل غیر جنسی انسان و سایر پستانداران، چیزی مشابه در حال رخ دادن است. در سال 2002، ژرالد شاتن، پژوهشگری در زمینه ی تولید مثل مصنوعی در دانشگاه پیتسبورگ، اظهار داشت که "تولید مثل مصنوعی پستانداران، که شامل تولید مثل مصنوعی انسان نیز میشود، در دوره ی حیات ما اتفاق نخواهد افتاد. " وی در سال 2003، گفت که "اگر زمان کافی و امکانات لازم را در اختیارداشته باشیم، امکان دارد که طریقه ی عمل کردن آن را کشف کنیم. "و در سال 2005، شاتن و همکاران اهل کره ی جنوبی او با اطمینان و پشتکار، نوجنینهای انسان را با لقاح مصنوعی به مرحله ی بلوغ جنینی رساندند، یعنی مرحله ی زیست شناختی ای که که در آن جنینها آمادگی لازم برای کاشته شدن را دارند تا از این طریق بارداری حاصل شود. به احتمال بسیار زیاد، عصر تولید مثل مصنوعی انسان دور از دسترس نخواهد بود، حتی اگر دوره ی مهندسی ژنتیک تمام عیار هرگز فرا نرسد

 

با نگاه به سمت و سوی حرکت علم وراثت، ما باید از معایب و نقایص توأمان افراط و تفریط در پیش بینی برحذر باشیم. افراط در پیش بینی این خطر را به دنبال دارد که با رویاها و کابوسهای دوردست ذهن ما را مسحور کرده و از این طریق چشمانمان را در مقابل اهمیت حقایق کور می کند. تفریط در پیش بینی نیز این خطر را در پی خواهد داشت که ما را در مقابل این نکته که اکتشافات تکنولوژیکی به کجا منتهی میشوند _خواه به بهبودی، خواه به وخامت_کور و بی تفاوت سازد. امر پیش بینی مستلزم احتیاط و هوشیاری بسیار است_احتیاط در پروراندن تخیلات افسارگسیخته، و احتیاط در مورد آزاد گذاشتن علم برای پیشرفت بدون محدودیت، چرا که ما به اشتباه می پنداریم که علم همیشه بی گناه و بی اشتباه است و همواره نیز اینگونه خواهد ماند. از این رو، برای واقع بینی، باید رویاهای بزرگ و کابوسهای هولناک اینده ی علم وراثت را کنار بگذاریم تا به مفهوم اخلاقی ره آورد علم وراثت دست یابیم _ مفهوم آنچه اکنون می توانیم انجامش دهیم، و اینکه چرا انجامش می دهیم. و لازم است که در مورد چگونگی اهداف احتمالی این امکانات جدید ژنتیکی برای نحوه ی زندگیمان، آنچه برای آن ارزش قائلیم، و چگونگی رفتارمان با یکدیگر، به کنکاش بپردازیم.

هنگامی که از منظر یک انسان سخن میگوییم، علم وراثت نوین را دارای پنج بعد یا مفهوم می یابیم:

(1) راهی برای خود شناسی؛

(2) راهی به سوی معالجات جدید پزشکی؛

(3)وسیله ای بالقوه برای بازسازی نوع بشر، چشم اندازی که از نظر من بسیار بعید است؛

(4) وسیله ای برای شناختن گوشه ای از سرنوشت زیست شناختی انسان، راجع به سلامتی و بیماری بشر در آینده؛

(5) وسیله ای برای نمایاندن ویژگیهای نسل آینده، جهت بر گزیدن زندگی برای برخی و محروم کردن برخی دیگر از این نعمت.

می خواهم هر کدام از این پنج بعد علم وراثت را بکاوم و بررسی کنم، و به این منظور، با اشتیاق بی حدوحصر بشر به خودشناسی شروع میکنم

 


ارسال شده در توسط الهه
سفارش تبلیغ



">ا